
من رپ خون نیستم...زیادم بلد نیستم textبنویسم...اما اینو نوشتم...حالا به هر حال گفتم که بهتره کمی از غزل و ترانه بیام بیرون..کمی هم رپ رو تجربه کنم...
ن جمله ای میگم که هضم بخواد....
نه آدرسی میدم که رمز بخواد....
سرتاپام شده بوی خاک و خون و عرق...
بعضی شبا مینویسم نکته هایی رو ورق....
قدم نمیزنم تو خیابون واس حال خاصی...
عقیده ای ندارم به هیچ قشر خاصی...
نه پولی تو جیب هس که نگران باشم....
ن عشقی تو دلم که تو تلا طم باشم...
تو نقشه هاروتوهم نقش میزنی...
گاهی از سیاست و علم حرف میزنی.....
ومن ندارم هیچ دیدگاه خاصی...
به مواردی که اعلام میکنی تو گاهی...
ما با هم سر جزئیات فرق داریم ....
یا حسرت چیزایی رو توی دل داریم....
حسرت میشه واسم که راست بگم...
سوال و بحثی ...یاانتقادکنم...
ادامه دارد.......
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دل نوشته هام، ،
